-
サマリー
あらすじ・解説
صهبا: یه کادوی کوچیکه. یه کتابه. نوید: فراسوی فرهنگ رقابت؟ باید جالب باشه. ممنون. صهبا... خانم،... فایده ای نداره که به چیز دیگه ای تظاهر کنم، من همون چند ماه پیش که اومده بودین با نیلوفر کار داشتین، احساس کردم یه چیزی تو وجودم تکون خورد... قرارهایی که داشتیم و صحبت هایی که کردیم باعث شد که مطمئن بشم اشتباه نکردم.